.:: یک .و.ک.ی.ل. (دوباره سینا)::.

خدایا! کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو را آرزو کرد؟ (خوش آمدید)

.:: یک .و.ک.ی.ل. (دوباره سینا)::.

خدایا! کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو را آرزو کرد؟ (خوش آمدید)

درود و سلام
گاهشمار امروز رو 20 فروردین نشون میده  یعنی ما اومدیم
از دهه سوم زندگی دوباره یه درود و سلام گرم به همتون.
پیشاپیش از ابراز محبتتون ممنونم و آرزو می کنم دل هاتون پر از حس شیرین لحظه ی تولد باشه.
20 فروردین و 20 سالگی و 20 در 20 شد رفت!!!!

و  ...  :

جایی که لبخند وجود ندارد ، لبخند بزن ، لبخند یافت خواهد شد
هرگاه در اوج قدرتی ، به حباب فکر کن
وقتی به ستاره ها می نگری آسمان را فراموش مکن
هنگامی  که عشق می ورزی نگو خدا در دل من است بلکه بگو من در دل خدا هستم
اولین کسی باش که به رقیب پیروزت تبریک می گویی
آخرین کسی باش که از رقیب شکست خورده ات انتقاد می کنی
ساده زندگی کن ... سخاوتمندانه عشق بورز . عمیق توجه کن و مهربانه سخن بگو ( شعار همیشگی من )
خودت را آنگونه که هستی تعریف کن . نه آن گونه که فکر می کنی دیگران تو را تعریف می کنند .
( این واقعا کاری است که همه ی ما انسان ها باید یاد بگیریم )
یادتان را به کسی یاد دهید که همیشه به یاد خداست


امیدوارم  برگ 20 سالگی سرشار از نور وجود خدا باشه که هر چه هست ازوست.

بهار

درود و سلام 
باز بوی بهار، خیلی دوست داشتنیه ،
بهار فصل امیده ، فصل تازه شدن ، بهترین فصل خدا....
پیشاپیش نوروز مبارک یه تبریک ویژه هم به همه دوستام که تو سال 85 همراه هم بودیم
این هم یه شعر پیشکش همتون :

* تو را در دل
دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت
سکوت را در شب
شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را به خاطر تو دوست دارم
من دنیا را به خاطر خدایش دوست دارم

یه شعر از شاملو تو پایان سال 85:
برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنار خود حس کنم

و اون چیزی که تو پایان هر سالی بهش می رسیم :
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که  ز آدمی پس از مرگ چه ماند ، لطف است و محبت است و باقی همه هیچ

و ....
ان شاالله سال 86 واسه هممون بهترین سال زندگیمون باشه
و البته با آپ های بیشتر!!! این رو گفتم چون امیدوارم اون چیزی که باعث
شده کمکار بشیم از بین بره !
یا حق

حرف دل...

سلام
این  همه  حرف  از  آینه و  خود  را  در آینه  دیدن . بی نقاب  بودن  و خود را دیدن
می شود . برای چه ؟  که نقش  بازی  نکنیم . با  خودمان  و  دیگری  رو  راست باشیم
برای اینکه خود را باور  داشته  باشیم  و از قضاوت دیگری نترسیم . وقتی آدم قرار باشد
صادقانه و بی تظاهر و بی ریا حرف دلش  را بزند . مخاطره  می کند شاید ضرر هم بکند
اما می ارزد چون وجدان که راحت باشد تحمل همه چیز میسر می شود !  نترسیم  از
تنهاشدن که همه خدا را داریم اما اگر قرار است با بنده های خدا چند روزی را زیر سقف
آبی  آسمان ز ندگی  کنیم . خیلی  چیزها  را  باید  رعایت  کنیم چون اینجا . روی زمین
دوستهایمان  را خودمان انتخاب می کنیم  و هیچ اجباری در کار نیست.اما همین روابط
صمیمانه هم حدی دارد . با یکی کمتر و با دیگری بیشتر مانوس می شویم وعامل زمان
چقدر مهم است که دوستی کسی راباور کنیم و کسی باور کند که دوست خوبی برایش
هستیم که وقت نیاز و غم تنهایش نمیگذاریم . سهم  هر  کس از مسایل زندگی دیگری
همان است  که  خودش  اجازه  داده  در  موردش  بدانیم  و  تعادل چه خوب است که نه
حریمت میشکند و نه حریم کسی را می شکنی . برای دوستی  باید  واژه های زیادی را
ملکه ذهن و قلبمان کنیم. واژه هایی مثل محبت . صمیمیت . اعتدال .  اعتماد . انعطاف
انصاف و انتظار . . .

حرف دله از دل برآمده بر دل هم میشینه !
این نوشته یه جورایی آیینه تمام نمای جریاناییه که تو این مدت برام پیش اومده .
با سپاس از
احمد عزیز (او بود او نبود)

راستی من اصلاً از این آهنگ های رپی که تازگی ها ورد زبون همه شده خوشم نمیاد
یه جورایی دلم باهاش صاف نمیشه تنها رپی هم که یه کم به دلم نشسته(سی دی رو بشکن)
هستش .از دیدگاه من رپ زیاد دوام نمیاره یه تب زودگذره البته اگه آلبوم های تازه پاپ
با کیفیت باشند و ما رو پشیمون نکنن !
با احترام به همه ی رپر های گرامی وطن! یه وقت نگید :
(با رپرها تیریپ کل داری     
    پس داری به جهنم بلیط مجانی!!!)

محرم و من و ...

سلام آغاز ماه محرم به همه ی شیعیان تسلیت از دیدگاه من عمل مهمه گول ظاهر رو هم نخوریم تقوا تو دل آمهاست فعلاً درگیر و دار درسیم و دانشگاه تا خدا چی بخواد به زودی بر میگردم یا حق

سلامی چو بوی .. دوباره

سلام

این یک پست جدیده
دیدید شبکه خبر گاهی وقت ها می گه :
این شبکه خبر است ! (همون جوری بخونید)

فردا شبم شب یلداست و 2 تا شعر اس ام اسی
به میمنت این شب می ذارم :
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم

اینم پیشکش همه ی دوستام و بیشتر از همشون
شکوه مهربون و دیانای عزیز و همون که خودش میدونه:
عمرتون صد شب یلدا
دلاتون قد یه دریا
توی این شبای سرما
یادتون همیشه با ما

از دانشگاهم خبری نیست میگذره
ولی بر و بچه های معماری چند وقت پیش یه نمایشگاه
تو سالن همایش ها برگزارکردند که خیلی جالب بود
رشته جالبیه و خیلی هم استعداد می خواد با این کارایی که
من دیدم ازشون. دوست دارم بیشتر با هاش آشنا بشم
انشا الله پس از آزمون های ترم.
ورزشکارهامونم که ترکوندن واقعاً
اگه رضا زاده و کشتی و کاراته نبود چی میشد ؟
یه چیز هاییم هست که اگه راست باشه و خودم
مطمئن شدم مینویسم .

دوباره سلام ،
در کل موسیقی زیاد گوش می کنم حس خوبی بهم میده همه جورشم
گوش میدم از محسن یگانه و چاووشی بگیر تا ایرج بسطامی!!! (چه ربطی داره؟)
(مگه قراره هر چیزی ربطی به جایی داشته باشه؟ )
حالام که دارم یه پست جدید پس از یه چند وقت نبودنم می نویسم
آهنگ هم گوش می کنم و خلاصه جاتون خالی ...
چی گوش می دم ؟ نمی گم که !!!
همین امروز سومین کنفرانس پشت سر هم خودم رو تو کلاس
ارائه دادم. نمی دونید چقدر تو این مدت این کنفرانس ها
وقتم رو گرفته بود ولی در کل نتیجه اش به زحمتش می ارزید،
حالا دیگه وقت بیشتری دارم.
تازگی ها با وبلاگ های خوبی هم آشنا شدم که تو اولین
فرصت لینک هاشون رو می ذارم  که شما  هم باهاشون بیشتر
آشنا شید.
میلاد وبلاگمم مبارک با اجازتون یک ساله شده !
از دریای دلم بگم ، آروم آرومه ، البته یه کم آرامشش کسل کننده شده.
اینم یه جورشه. آرامش قبل از طوفان نباشه فقط !!!
پیشکش همتون :
گفتمش دل می خری ؟ گفتا به چند ؟
گفتمش دل مال تو، تنها بخند
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود

خودم و بی عنوان ...

سلام

بی عنوان ما هم دیگه داره یک ساله می شه

خودم ...

این روزها خیلی دلتنگم دلیلشم نمی دونم.
هر چی هست حس خوبی نیست ....

دو چیز را فراموش نکن :
                                    یاد خدا و یاد مرگ .
 دو چیز را فراموش کن :
                                   بدی دیگران در حق تو و
                                   خوبی تو در حق دیگران .
 چهار چیز را نگه دار :
                                   گرسنگیت را سر سفره دیگران ،
                                   زبانت را در جمع ،
                                   دلت را سر نماز و
                                  چشمت را در خانه دوست

در تعطیلات کریسمس ،در یک بعد از ظهر سرد زمستانی
پسر شش ،هفت ساله ای جلوی ویترین مغازه ای ایستاده بود.
او کفش به پا نداشت و لباس هایش پاره پاره بودند . زن جوانی
از آنجا می گذشت . همین که چشمش به پسرک افتاد ، آرزو و
اشتیاق را در چشم های آبی او خواند .دست کودک را گرفت و
داخل مغازه برد و برایش کفش و یک دست لباس گرمکن خرید.
آنها بیرون آمدند و زن جوان به پسرک گفت :حالا به خانه برگرد.
امیدوارم که تعطیلات شاد و خوبی داشته باشی .
پسرک سرش را بالا آورد ، نگاهی به او کرد و پرسید :
خانم شما خدا هستید؟
زن جوان لبخندی زد و گفت : نه پسرم . من فقط یکی از بندگان
او هستم.
پسرک گفت : مطمئن بودم که شما با خدا نسبتی دارید!


 

هیچی و همه چی...

اینجا رو خیلی دوست دارم راستش یه جورایی آرومم می کنه و بهم اعتماد  به نفس می ده ولی یه مدتیه
که ازش یه کم دور شدم
 این روزها هم اینقدر سرم شلوغه که به همه ی کارام نمی رسم.
 درس و دوستان فعلاً در اولویت قرار دارند چون نگهداریشون از چیز های دیگه سخت تره!
 برای اینه که  فاصله ی پست هام  اینقدر زیاد شده. واسه همین تا وقتی از نوشته های پراکنده
 خودم راضی نشدم تو وب نمی ذارم چون ارزش دوستام رو بیشتر از اینها میدونم
که...
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
                       وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
ای...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
     چقدر زود
                    دیر می شود!

سلام
امروز دوباره شدم همون سینای همیشگی
باورم نمی شه ولی انگار امروز خیلی سبک شدم خوب گاهی وقت ها
یه رخدادهایی آدم رو از خودش(به گفته ی  دیانا) فقط خود خودش دور
میکنه یعنی باعث می شه آدم یه خود کاذب از خودش بسازه و ...
بماند این هم یه تجربه است دیگه.
 ببین چه وقتی برگشتما درست همون زمانی که می خواستم
پیش از آغاز فرجه آزمون ها
از این بابت خدا رو شکر می کنم
نوشتن هم واسه خودش دنیایی داره ها !!!  تو این مدت
چند تا دوبیتی هم گفتم ولی چون خیلی private بود نمی شه اینجا
بذارم شاید هم گذاشتم نمی دونم
راستی یه خواهش هم از همتون دارم بعد نمازهاتون یا
زمانی که دوست دارید دعا کنید خدا همه ی  مریض ها رو
شفا بده علی کوچولوی 6 ساله رو هم هر چه زودتر ...
فقط دعا کنید .
کاش بهانه می شد فکر می کردی
رشته های امیدت چقدر باریک است
آیینه ی دلت چه می گوید؟
آفتاب نگاه تو اینقدر تاریک است؟

برای روز میلاد تن خود ...

my bithday

۲۰ فروردین هر سال واسه من یه روز دیگه ای به حساب میاد چرا؟
خوب چون بهار رو دوست دارم ! چه ربطی داره؟
خوب چون فروردین تو بهاره ! خوب که چی؟
چون 20 فروردین باهاشه ....... بابا روز تولدمه
 
دیگه شرمندمون نکنید بفرمایید همتون دعوتید  فقط جای کادو، دیدگاهی ، شعری ، حدیث نفسی ،
حرف دلی  یا هر چی که دلتون می خواد برام بذارید فقط از آوردن اطفال خودداری فرمایید...!!!
 خوب دیگه  ما هم اومدیم تو 19 ساله ها
این روز  تولد هم عجب روزیه ها آدم از یه طرف خوشحاله که  آره دیگه .... بزرگ شده
از طرفی ناراحته که  ای دل غافل یه سال دیگه هم گذشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!ولی نه مثل اینکه اندر خم کوچه دومیه ایم
بابا عاشق شدیم بد جور! 

(کاش می دانستم چیست
                             آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست )
                                                                                                             
 کاش...
 

خدا آخر و عاقبتمون رو به خیر کنه!!!
عجب جشنی شده ها

 ترکه( بلا نسبت آذری ها!!) اسم امام ها رو مینویسه روی یقه ی  پیراهنش میره گزینش واسه مصاحبه میپرسن:
 امام اول کی بود؟ یقش رو نگاه میکنه میگه علی، میگن خوب امام دوم؟ میگه حسن، میگن امام سوم؟ میگه هاکوپیان!!!!!

*یه روز اونی که واسه ترکا جک میساخته میره مکه از پرده کعبه آویزون میشه و
 توبه میکنه که دیگه واسه ترکا جک نسازه !!! همین جوری که داشته توبه میکرده
 یه ترکه میاد بهش میگه اگا ببخشید گبله کودوم وره ؟؟؟؟

*به ترکه میگن شغل شما چیه؟ میگه یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمیگه

 بفرمایید با کیک و شیرینی قنادی سر کوچتون به حساب من از خودتون پذیرایی کنید تعارف نکنید تو رو خدا ....
خوب من هم برم بابا و مامان و آبجی رو به فیض برسونم و ......  

از همه ی دوستانم که تو این مدت با بی عنوان همراهم بودند و اگه خدا بخواد خواهند بود هم تشکر می کنم
ان شا الله جبران کنیم.

بابا نوروز اومده...

سلام     

                                        عید        نوروز  مبارک

لحظات به سرعت درگذرند. همه منتظرند تا دوباره بیاید. صدای پایش به گوش می رسد . سرسبزی ،
 پاکی و طراوت نشانه های نزدیک شدنش ، چشم ها را نوازش می دهد .
مهربانی ارمغان آمدنش است و با آمدنش خیلی ها خوشحال می شوند. آرمیدگان در خاک ،
 مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها ، بزرگترها ، کودکان و نوجوانان و ...
بهار با آنکه یک فصل است اما زیباست با یک دنیا معنا
.

فراموش نشدنی ترین سال زندگیم هم داره تموم می شه
بهترین ، بدترین وسرنوشت سازترین خاطرات زندگیم تو این سال رقم خورد:

1) 20 فروردین 84 ، 18 ساله شدم 18 یعنی مرز رو رد کردم و وارد یه برهه ی جدی تری
      از زندگیم شدم
2)  سرنوشت سازترین آزمون تحصیلیم یعنی کنکور .
3)  سرنوشت سازترین نتیجه ی زندگیم (نتیجه ی کنکورم )
4)  بهترین خاطره ی تحصیلیم قبولی در رشته ی مورد علاقم حقوق تو دانشگاه مورد نظرم علامه محدث.
5)  بدترین خاطره ی زندگیم از دست دادن دوست عزیزم روانشاد محمد امین احمدی (خدا بیامرزدش)
6)  آشنایی با وبلاگ نویسی و راه اندازی وبلاگ بی عنوان با کمک خواهرم مانیا.
7)  آشنایی با دوستان جدید و البته بلاگرهای با صفای بلاگ اسکای.
8)  آشنایی با شکوه عزیز خواهر خوبم که مهم ترین مشوقمه، اطهرجون ، آقا مازیار، ساحل عزیز،
سعید خان عاشق، آذین خانم و دیانای مهربون و دوست داشتنی که بهترین دوستام هستن و خواهند بود.
9)  و.....
سفره ی هفت سین زندگی همه ی  ایرانی ها پر از سلامتی ، سربلندی ، سروَری ، سالاری ،
سُرور، سرافرازی و سعادت  باشه در پناه صاحبش ...
یا حق