.:: یک .و.ک.ی.ل. (دوباره سینا)::.

خدایا! کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو را آرزو کرد؟ (خوش آمدید)

.:: یک .و.ک.ی.ل. (دوباره سینا)::.

خدایا! کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو را آرزو کرد؟ (خوش آمدید)

امان از دست .....!!


فکر میکنین پسرا و دخترا چه جوری نیمرو درست میکنن؟

> دخترها:
> 1- توی ماهیتابه روغن میریزن
> 2- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
> 3- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
> 4- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
>
> پسرها:
> 1- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
> 2- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
> 3- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
> 4- توی ماهیتابه روغن میریزن
> 5- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
> 6- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
> 7- چند تا فحش میدن
> 8- دنبال کبریت میگردن
> 9- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر
> میداره
> 10- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد(!
> 11- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
> 12- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال
> پاک میکنن
> 13- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
> 14- میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
> 15- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
> 16- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
> 17- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
> 18- دنبال نمکدون میگردن
> 19- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
> 20- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
> 21- نمکدون رو پر از نمک میکنن
> 22- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
> 23- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
> 24- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
> 25- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
> 26- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
> 27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
> 28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
> 29- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
> 30- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل
> میریزن
> 31- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
> 32- دنبال ظرفهای مسی میگردن
> 33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
> 34- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
> 35- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
> 36- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
> 37- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
> 38- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
> 39- چند تا فحش میدن و بلند میشن
> 40- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
> 41- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
> 42- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
> 43- با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
> 44- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
> 45- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

پ.ن : خودم کلی خندیدم با خوندن این متن واقعاً که بر و بچ آب نمی بینن وگرنه ...!!!!!!
می خواستم لینکش رو بذارم ولی دیدم در دسترس باشه بهتره اینم لینکش :
http://www.ameneh1357.blogfa.com/post-104.aspx

درود و سلام
از دیدگاه من بهترین شبکه تلویزیون شبکه 4 :
پنگان
آسمان شب
4سوی علم
مستند های جذاب و با کیفیت
و از همه زیباتر برنامه آقای صالح علا ( دو قدم مانده به صبح)
و برنامه های دیگه
همه ی اینها رو اضافه کنید به دکورعالی ، لوگوهای زیبا ،کیفیت پخش و...
راستی مجری آسمان شب یه برادر دو قلو داره عین خودش
دو روز پیش صبح تو برنامه ی مردم ایران سلام وقتی با هم اومده بودن
واقعاً موندم از این همه شباهت و کلی خندیدم که همش فکر می کردم
این مجری ها یه نفر بودن تو چند تا برنامه ....
خلاصه اینکه ما شبکه 4 رو خیلی قبول داریم داداش دمشون گرمه به مولا!!!

پ.ن: هر چی باشه از شبکه 3 یهتره که هر وقت برنامه کم بیاره
فوتبال دسته سوم بورکینافاسو رو هم پخش می کنه، تازگی ها
صدای تماشاگرها رو هم خودشون می ذارن دقت کنید هر وقت گلی
زده می شه تماشاگرها انگار عین خیالشون نیست .
جالبه همون یه صدا رو، رو فوتبال همه کشورهام می ذارن!!!
پ.ن1: از اینکه مجبورم تو دانشگاه خودم نباشم خیلی ناراحتم اصلاً
اینجور رفتار کردن رو دوست ندارم ولی خوب تصمیم خودمه
پاشم می ایستم اون رفتارهای قبلم مال دانشگاه نیست تو دانشگاه
باید ماسک زد و وارد شد مثل همه ...
از خودم شرمنده ام خیلی خودم رو اذیت کردم از خودم معذرت می خوام....
پ.ن2: تلاش میکنم تو نوشته هام تا جایی که می شه از واژگان عربی یا خارجی
استفاده نکنم ( فارسیش می شه بهره نبرم!) ولی گاهی وقت ها نوشتم
حالت خودمونیش رو از دست می ده که ارزشش رو داره البته...
پ.ن.3: شانس آوردیم پی نوشته وگرنه حتماً رمان نوشت می شد!!!