ولنتاین در اردبیل
خدیجه : رحیم آقا تو بیلمیری امروز چه روزیه ؟
رحیم : والا فچ میکنم روز جهانی مبارزه با محیط زیست ! ها ؟ -
خدیجه : یوخ بابا ! امروز ولرم تایمه ! رحیم : ها ؟! ولرم تایم نمنه ؟! -
خدیجه : بابا تو مجله نوشته بود روز عشگه ! روز ایحساساته ! روز من و شوماست ! -
رحیم : شوما کیه ؟! ها ؟! بچه بپر برو اون چاگو رو از آشپزخونه بیار
پس نتیجه میگیریم که بهونه ی این پست ولنتاین بوده.........
امسال یه ولنتاین ویژه ی ۵ نفره داشتیم بهتر از هر سال :دی
خاطره شد...
پ.ن : آخ آخ پی نوشت رو نبردیم کلی شاکیه خدا رحم کنه .... :ندی
سلام دوست عزیز . وقت به خیر.
از وبلاگ خیلی خوبتون تشکر می کنم.. من هم برای اینکه سهم کوچکی در قدرتمند کردن و زیباتر شدن وبلاگ شما داشته باشم به شما توصیه می کنم سرچ باکس این موتور جستجوگر قدرتمند را که قادر به جستجو به همه زبانها است به سایت خود اضافه کنید. خیلی سرچ باکس هاش خوشکله . راهنمای کامل هم به زبان فارسی داره. نمونه و کد این سرچ باکس را می توانید در سایت اصلی موتور جستجوگر ببینید. در صفحه دریافت کد می توانید بر روی Persian Help کلیک کنید و راهنمای فارسی آنرا ببینید.
http://www.glseek.com/meta_search_box.html صفحه در یافت کد
http://www.glseek.com/fa-searchbox.html صفحه راهنمای فارسی
http://www.glseek.com صفحه اصلی موتور جستجوگر
یک روز خیرالله و دوستش خالی می بست. دوستش می گه: ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم امیییر، دو سه بار میگه امیییر.... امیییر.... امیییر.... خیرالله می گه: این که چیزی نیست، ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم امیییر، میگه: کدوم امیییر
از خیرالله می پرسن پس از انکه حضرت یونس در شکم ماهی اسیر شد چه اتفاقی افتاد؟ می گه: سازمان (یونس کو) تاسیس شد
خیرالله با نامزدش برای ولنتاین میره کافی شاپ ، گارسون میاد میگه : چی میل دارید براتون بیارم؟ دختره میگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً . خیرالله هم با عجله میگه : دوتا هم واسه من بیارین
آخر یه جوری ربطش دادم به ولنتاین(ولنتاین مبارک)