کویر نفی آبادی هاست برای آنکه دل به آب و آبادی زندگیش بسته، کویر یک نوع "دلزدگی" است .
صدمه ای است برای سعادت و لذت و آرامش و از دست دادن "خوش بینی" ! خوش بینی آنکه زیر سایه
درختی لمیده و آخور آباد کرده و پهلو از خوشبختی برآورده و از خودش خوشش می آید و از این همه نعمت شاکر است.
اما آنکه مسئول است، مسئول ساختن ، نباید ویران کردن را بیاموزد؟ این است که درست به همان دلیل که خواننده ای ممکن است در "کویر" بماند_ و این فاجعه ای است که مرا به تردید می افکند_ می تواند ، در "کویر" برای آنکه راهی "شهادت" گردد ، "غسل" کند، چه به گفته شاندل : " کسی می تواند ، در پای عشق بمیرد ، که پیش از آن ، زندگی در پیش چشم های وی ، مرده باشد"

رنج ، نفی و عبث ، تیغ های برانی که راه "دنیا" را به سوی "آخرت"  می برد و هموار می سازد . چه برای
نان دیگران ، دغدغه داشتن و برای کسب آن تلاش کردن ، در نخستین قدم ، دغدغه نان را در خویش
کشتن و نان خویش را از دست نهادن است.

(هبوط در کویر) - دکتر علی شریعتی - صفحه 211